Thursday, September 15, 2005
لزوم بازنگری در درسهای زمین شناسی
امروز می خواهم به مساله ای به پردازم که شاید کمی جنبه غیر خاطره ای داشته باشد ولی به هر حال به فارغ اتحصیلان - و دانشجویان - زمین شناسی مربوط است. آن مساله این است که
درسهای رشته زمین شناسی و مهندسی معدن- که من در سالهای اخیر به دلیل تدریس به دانشجویان مهندسی معدن با مسائلش آشنا هستم - عمدتا درزمان انقلاب فرهنگی در حدود بیست و پنج سال قبل تنظیم شده است. بنابر این در بهترین حالت این درسها با توجه نیاز های ربع قرن پیش تنظیم شده است. مساله این است که درسهائی که هم اکنون به دانشجویان ارائه می شود به غیر ازدرسهای پایه، نیازهای امروزه در محیط علمی و فنی را تامین نمی کند.این موضوع را می توانم در قالب بند های زیر دسته بندی و بیان نمایم:
اول اینکه: نیاز های دنیای امروز - حتی در کشور ما که به عنوان کشور در حال توسعه محسوب میشود - به سمت توجه به خطرهای طبیعی، محیط زیست، آلودگی و آشنائی با علوم و رشته های مرتبط به علوم زمین تمایل یافته است. درسهائی که امروزه در گروه های زمین شناسی و معدن ارائه می شود اساسا به نکات یاد شده بی تفاوت است و صرفا بعضی از استادان به ابتکارشخصی خویش تلاش می کنند تا در غالب محتوی همین درسهای موجود مواد مورد نیاز و آیتم های مدرن را تدریس کنند. این موضوع همواره فضائی دوگانه در کلاس فراهم می کند. به این معنی که از طرفی استاد مجبور است تا محتوی کلاسیک درس قدیمی را تماما ارائه کند و از طرف دیگر نگران آن باشد که مباحث جدید ناقص و ابتر نماند!. به هر حال تا موقعی که اصلاح اساسی در فهرست و محتوی دروس یاد شده به عمل نیاید همین فضای یاد شده ادامه خواهد یافت.
دوم اینکه: تکنیک های جدید مثل استفاده از جی . آی . اس . و یا تکنیکهای استفاده ، پردازش و تحلیل عکسهای دیجیتال ماهواره ای و رادار هم اکنون بسیار برای فارغ التحصیلان علوم زمین مورد نیاز است. چنین تکنیک هائی امروزه برای دانشجویان تدریس نمی شود و اگر کسی به چنین تکنیک هائی احساس نیاز کندباید به کلاسهای خاصی تخصصی - معمولا خصوصی و فوق برنامه- برود که البته مدت زمان و محتوی انها برای دانشجویان و متخصصان علوم زمین تنظیم نشده است.
سوم اینکه: امروزه یکی از نیازهای مهم برای استفاده و کاربرد علوم زمین نگاهی چند رشته ای و چند جانبه به مسائل فنی است. به این منظورلازم است تا اولا نحوه این نگاه چندجانبه نگر ودر ثانی فهم اولیه در مورد آنها به دانشجویان آموزش داده شود. مثلا در مورد براورد خطر و پهنه بندی بلایای طبیعی لازم است تا نگاه محقق علاوه بر مسائل بنیادی علوم زمین، به مسائل زیست محیطی، جمعیت، اقتصاد منطقه و اولویتهای توسعه محلی و منطقه ای در ناحیه مورد مطالعه و در نهایت الویتهای خطرپذیری در منطقه طوری باشد که بتواند با وزن دهی و امتیاز دهی به هر یک از عوامل مهم به یک جمع بندی در مورد خطر پذیری و ریسک در منطقه مذبور برسد. محتوای آموزشی امروزه معمولا چنین بینشی را در فارغ التحصیلان ایجاد نمی کند.
به نظرم با وجود هیئت امنا به ویژه در دانشگاههای بزرگ می توان فضای بیشتر با آزادی عمل گسترده برای گروههای تخصصی ایجاد کرد تا به تغییر محتوایی و حتی عنوانهای دروس بپردازند.
درسهای زمین شناسی که هم اکنون تدریس می شود چنین نیازهائی را تامین نمی کنند.
در دانشکده علوم دانشگاه تهران که ما درس خواندیم به دلیل اینکه اولین گروه زمین شناسی در ایران بودیم بسیاری از دروس توسط استادان خودمان مطرح و به تصویب رسیده بود و بعدا در محتوای دورس تخصصی سایر دانشگاهه و ستاد انقلاب فرهنگی نیز گنجانده شده بود. همین روند باید ادامه می یافت که پس از ربع قرن هنوز تحول مهمی در آن احساس نمی شود. حتی در بعضی موارد درسهای پایه و حساسی که قبلا در برنامه آموزشی بوده اند به باور من بی دلیل حذف هم شده اند! یعنی اصلاحات در جهت منفی!. مثالی که به خاطرم می آید آن است که مثلا درس چینه شناسی ایران که به پیشنهاد استادم آقای دکتر خسرو تهرانی به محتوای دروس زمین شناسی - در ابتدا در گروه زمین شناسی دانشکده علوم و سپس در تمام گروههای زمین شناسی در تمام ایران -دراوائل دهه پنجاه شمسی اضافه شده بود در سالهای اخیر از درسهای لیسانس زمین شناسی حذف شده است! در حالی که کدام زمین شناسی است که بدون اطلاع از چنین شاخه پایه و تخصصی مهمی بتواند درایران کار زمین شناسی کند! به هر حال این بحث را بعدا نیز ادامه می دهم.
مهدی زارع