Monday, September 05, 2005
دکتر سیروس زرعیان
سلام دوستان
اول از دکتر زارع عزیز بخاطر تاخیر در پیدا کردن و ارسال عکسها عذرمی خواهم.امیدوارم در اولین فرصت آنها را یافته و اسکن نمایم.دوم اینکه چون زارع از استاد مرحوم دکتر زرعیان یادی کرد لازم است من نیز با ذکر مطالبی یاد آن مرحوم را گرامی دارم.دکتر سیروس زرعیان بی تردید یکی از بزرگترین اساتید زمین شناسی کشور بود که تقریباٌ چندین نسل از زمین شناسان افتخار شاگردی ایشان را داشتند.من با اطمینان میگویم که استاد با علم و توانایی فوق العاده تدریس دروس یکی از کسانی بود که نقش بسزایی در علاقمند کردن دانشجویان به رشته زمین شناسی داشت و پلهایی که برخی از اساتید که نامشان را نمی برم در سر راه دانشجویان زمین شناسی با روشهای تدریس غلطشان خراب کرده بودنددوباره ساخت و شخصا باعث شد که چون منی که رفته رفته داشتم از هرچی زمین و زمین شناس است متنفر می شوم دوباره به راه راست هدایت شوم واتفاقا سنگ آذرین و دگرگونی را با نمره بسیار بالایی پاس کنم.استاد مردی بسیار محترم بود که این دانشگاه تهران قدر وی را ندانست و باعث شد که وی در سالهای آخر عمرش در دانشگاه آزاد تدریس نماید و من شاهد بودم که همین دانشگاه آزاد که ما فکر می کردیم فقط به پول و گرفتن شهریه فکر می کند برای استاد مجلس بزرگداشت گرفته و دانشجویانش با چه احترامی از دکتر یاد می کنند.حال برای حسن ختام خاطره ای از دکتر نقل می کنم در همان سفری که دکتر زارع یاد کرد در همدان ،ما در خوابگاه دانشگاه بودیم و دکتر در هتل بوعلی ،صبح هنگام قبل از بیدار شدن ،صدای دکتر را می شنیذیم که تک تک بچه ها را با اسم صدا می زد و خود در پشت در خوابگاه به انتظار می نشست که این دانشجویان که ساعت 8 صبح هنوز در خواب بودند برخاسته و هرگز به خود اجازه نمی داد با دانشجویان درشتی کند و صبر می کرد تا ا تنبل ها تک تک از خواب ناز بیدار شده و راهی فیلد شویم .استاد با صبر و حوصله در هر نقطه ای که لازم بود توقف می کرد و یادم است زمانی به رخنمون میکاشیست گارنت دار آلموقلاق(نمی دانم درست نوشته ام یا نه)رسیدیم و ما مثل کانی ندیده ها به دنباله گروناها حاصل از فرسایش رفته و چیزی حدود 1 ساعت استاد را در ماشین معطل کرده و خود به دنبال ثروتمند شدن رفته بودیم!!!!هیچ اعتراضی نکرد و حتی با جمله ای که هنوز پس از 20 سال در ذهنم است :هیچ چشمی این گونه عاشقانه به زمین خیره نشد.از ما استقبال کردوما چه سر کیف بودیم که با پیدا کردن 4 تا گارنت دیگه.....یادش بخیر و روحش شاد.
اسماعیل فرزانگان
اول از دکتر زارع عزیز بخاطر تاخیر در پیدا کردن و ارسال عکسها عذرمی خواهم.امیدوارم در اولین فرصت آنها را یافته و اسکن نمایم.دوم اینکه چون زارع از استاد مرحوم دکتر زرعیان یادی کرد لازم است من نیز با ذکر مطالبی یاد آن مرحوم را گرامی دارم.دکتر سیروس زرعیان بی تردید یکی از بزرگترین اساتید زمین شناسی کشور بود که تقریباٌ چندین نسل از زمین شناسان افتخار شاگردی ایشان را داشتند.من با اطمینان میگویم که استاد با علم و توانایی فوق العاده تدریس دروس یکی از کسانی بود که نقش بسزایی در علاقمند کردن دانشجویان به رشته زمین شناسی داشت و پلهایی که برخی از اساتید که نامشان را نمی برم در سر راه دانشجویان زمین شناسی با روشهای تدریس غلطشان خراب کرده بودنددوباره ساخت و شخصا باعث شد که چون منی که رفته رفته داشتم از هرچی زمین و زمین شناس است متنفر می شوم دوباره به راه راست هدایت شوم واتفاقا سنگ آذرین و دگرگونی را با نمره بسیار بالایی پاس کنم.استاد مردی بسیار محترم بود که این دانشگاه تهران قدر وی را ندانست و باعث شد که وی در سالهای آخر عمرش در دانشگاه آزاد تدریس نماید و من شاهد بودم که همین دانشگاه آزاد که ما فکر می کردیم فقط به پول و گرفتن شهریه فکر می کند برای استاد مجلس بزرگداشت گرفته و دانشجویانش با چه احترامی از دکتر یاد می کنند.حال برای حسن ختام خاطره ای از دکتر نقل می کنم در همان سفری که دکتر زارع یاد کرد در همدان ،ما در خوابگاه دانشگاه بودیم و دکتر در هتل بوعلی ،صبح هنگام قبل از بیدار شدن ،صدای دکتر را می شنیذیم که تک تک بچه ها را با اسم صدا می زد و خود در پشت در خوابگاه به انتظار می نشست که این دانشجویان که ساعت 8 صبح هنوز در خواب بودند برخاسته و هرگز به خود اجازه نمی داد با دانشجویان درشتی کند و صبر می کرد تا ا تنبل ها تک تک از خواب ناز بیدار شده و راهی فیلد شویم .استاد با صبر و حوصله در هر نقطه ای که لازم بود توقف می کرد و یادم است زمانی به رخنمون میکاشیست گارنت دار آلموقلاق(نمی دانم درست نوشته ام یا نه)رسیدیم و ما مثل کانی ندیده ها به دنباله گروناها حاصل از فرسایش رفته و چیزی حدود 1 ساعت استاد را در ماشین معطل کرده و خود به دنبال ثروتمند شدن رفته بودیم!!!!هیچ اعتراضی نکرد و حتی با جمله ای که هنوز پس از 20 سال در ذهنم است :هیچ چشمی این گونه عاشقانه به زمین خیره نشد.از ما استقبال کردوما چه سر کیف بودیم که با پیدا کردن 4 تا گارنت دیگه.....یادش بخیر و روحش شاد.
اسماعیل فرزانگان
Comments:
<< Home
من با پسر دکتر زرعیان (سینا) در دبستان در شمیران همکلاس بودم. آیا اطلاع داریدکه خانواده زرعیان کجا هستند؟ آیا هنوز در خیابان زعفرانیه در شمیران هستند؟ ممنون.
Post a Comment
<< Home